به گزارش خبرنگار مهر، نشست نقد و بررسی مجموعه داستان «تهران در بعد از ظهر» نوشته مصطفی مستور، در قالب اولین جلسه باشگاه کتاب، عصر شنبه 28 خرداد با حضور فهیمه جعفری، شهرام شکیبا به عنوان مجری جلسه، محمدحسن معجونی و نویسنده کتاب در فرهنگسرای ارسباران برگزار شد.
در ابتدای این جلسه محمدحسن معجونی به خوانش داستان «تهران در بعد از ظهر» از این کتاب پرداخت.
در ادامه مستور گفت: من از شنیدن و خواندن داستانهایم اذیت میشوم و هیچوقت نمیخوانمشان. ولی در این برنامه مجبور شدم به خوانش داستانم گوش کنم. نویسنده داستان را در خلوت مینویسد و خواننده هم آن را در خلوت میخواند. مخاطب کتاب را در دل و بیصدا میخواند و لحن خاص هر شخصیت را در خودش میسازد. بنابراین به بلند خواندن داستان اعتقادی نداشتم. به مسئولان جلسه هم سفارش کردم که به آقای معجونی بگویند داستان را تخت و بدون لحن بخواند. اما وقتی ایشان داستان را خواند، آن تصویر قبلی از ذهنم محو شد.
بعضی مطالب برای خودم هم مبهم میماند
وی افزود: وقتی داستانم را مینویسم، هیچ تعهدی ندارم که همه چیز را برای خود و مخاطب بگویم. مدتی است که بعضی از مطالب داستانها برای خودم هم مبهم میماند. در کار تازهای که در حال نگارشش هستم هم همین کار را کردم. وقتی یک داستاننویس از کنار یک دعوا در خیابان میگذرد، حرفهای تکهتکهای میشنود. هیچ پیشزمینه فکری هم در این باره ندارد. بنابراین همان خرده صحبتها را کنار هم میگذارد و روایت میکند. خواننده هم به همین روایت گوش میدهد.
این نویسنده گفت: من هم نمیدانم قبل ماجرا چه بوده است. به آن فکر هم نمیکنم تا وقتی از من پرسیده میشود، در آن قسمت چه شده با صداقت بگویم نمیدانم. این رویکرد را دوست دارم چون انسانیتر و به واقعیت نزدیک تر است. در زندگی واقعی هم ما همه چیز را نمیدانیم. بنابراین از اینکه بخشهایی از داستان را عریان کنم، پرهیز میکنم.
در ادامه فهیمه جعفری گفت: با خواندن داستانهای مستور، خواننده گرفتار میشود؛ چون لایه لایه هستند. طیفهای گستردهای در جامعه آثار این نویسنده را میخوانند. دو لایه بودن داستانها دلیل این موضوع است. لایه اول مخاطب عام را جذب میکند و لایه دوم که عمیقتر است، درباره هستی انسان است. داستانهای مستور این قابلیت را دارند که در لایه اول خیلیها را جذب کنند و در لایه دوم هم اقشار و طیف دیگری از خوانندگان را جذب کنند.
عنوانها کلید ورود به داستانها هستند
وی گفت: اصلیترین چالش داستانهای این کتاب، معنیشناسی دینی است و اینکه مقصر فرد است یا فرافردی است؟ از عنوان داستانها خیلی لذت بردم و فکر میکنم کلید ورود به داستانها، عنوانهایشان هستند. تقریباً همه داستانها در مسیری بالا میروند و با یک شیب می لغزند و به پایان سقوط میکنند. داستان اول مجموعه با دیالوگ آغاز میشود و داستانی که با دیالوگ شروع میشود، خواننده را درون داستان پرتاب میکند. در داستان «تهران در بعد از ظهر» همه انسانهایی که معرفی میشوند، به آن شیب میرسند و پایین میافتند. لایه دوم این داستان، ذهن را در مورد جبر و اختیار به چالش میکشد.
جعفری افزود: همین است که گفتم وقتی داستانهای مستور را میخوانیم، راههای زیادی پیش رویمان ترسیم میشود، ولی نمیدانیم از کدام راه باید برویم.
نظر شما